مرتیکه هیز 00 محمد بازدید : 113 تابستان 1394 نظرات (0) روزی شیخ زن همسایه را بدید و اورا خوشش آمد بدو گفت: روزی در خلوت به خانه ی ما بیا تا ببینم تو شیرین تری یا زن خودم زن همسایه که زیرک بود اورا گفت: برو از شوهرم بپرس که طعم هردو را چشیده...و دهان شیخ سرویس شدو لال مونی گرفت مرتیکه هیز