loading...
جوک سرای خوزستان
محمد بازدید : 110 تابستان 1394 نظرات (0)

.لره رفت نونوایی،هیشکی نبود،گفت: 10تا نون میخوام،شاطردید یارو لره خواست اذیتش کنه گفت:برو ته صف وایسا نوبتت که شد بهت میدم!😳لره گفت:ای بابااینجاکه کسی نیست!شاطرگفت:اینهمه آدم مگه نمیبینی! بعدازچند دقیقه لره باسنگ زد شیشه نونوایی رو آورد پایین!شاطره گفت: هوی مگه مرض داری سنگ میندازی؟لره گفت:توی اینهمه آدم ازکجا میدونی من بودم،پدرسگ!

 

كليد اسرار این قسمت

( لر باهوش)(نیشخند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
در این‌وبلاگ‌مطالب بسیار خنده داری گذاشته میشود و هروز هم بروز میشه سر بزنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سلام نظرتون راجب مطالب سایت چیه؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 623
  • کل نظرات : 53
  • افراد آنلاین : 51
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 197
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 301
  • باردید دیروز : 63
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 889
  • بازدید ماه : 889
  • بازدید سال : 21,390
  • بازدید کلی : 131,283
  • کدهای اختصاصی