..ابادانیه داستانه شکارشو برا دوستش تعریف میکرده:
رفتیم شکار یه پرنده دیدم تیر اولو زدم تمام کاکولش ریخت
تیر دومو زدم پرهاى سینش ریخت
تیر سومو زدم پرهاى زیر بالش ریخت
رفیقش میگه:
میگوما تو تفنگت فشنگ میذاشتى یا واجبى!!!؟؟؟
😂😂
..ابادانیه داستانه شکارشو برا دوستش تعریف میکرده:
رفتیم شکار یه پرنده دیدم تیر اولو زدم تمام کاکولش ریخت
تیر دومو زدم پرهاى سینش ریخت
تیر سومو زدم پرهاى زیر بالش ریخت
رفیقش میگه:
میگوما تو تفنگت فشنگ میذاشتى یا واجبى!!!؟؟؟
😂😂