loading...
جوک سرای خوزستان
محمد بازدید : 135 بهار 1394 نظرات (0)
استخوان در گلوی گرگی گیر کرده بود، درپی کسی میگشت که استخوان را دربیاورد، دراین هنگام به لکلکی رسید.
به او گفت: استخوان را در قبال مزدی ازگلویم بیرون کش!
لکلک سرش را داخل دهان گرگ کرد واستخوان را بیرون آورد.
لکلک گفت: حال، وقت مزد من است.
گرگ گفت: همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی کافی نبود؟
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
در این‌وبلاگ‌مطالب بسیار خنده داری گذاشته میشود و هروز هم بروز میشه سر بزنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سلام نظرتون راجب مطالب سایت چیه؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 623
  • کل نظرات : 53
  • افراد آنلاین : 58
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 226
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 374
  • باردید دیروز : 63
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 962
  • بازدید ماه : 962
  • بازدید سال : 21,463
  • بازدید کلی : 131,356
  • کدهای اختصاصی