از چوپان دروغگو پرسیدن چی شد دست ازدروغ گفتن برداشتی؟ گفت: هروقت دروغ میگفتم ومردم به کمکم می آمدن روستا خلوت میشد !...
کدخدا میرفت سراغ ننم..
از چوپان دروغگو پرسیدن چی شد دست ازدروغ گفتن برداشتی؟ گفت: هروقت دروغ میگفتم ومردم به کمکم می آمدن روستا خلوت میشد !...
کدخدا میرفت سراغ ننم..